سرگشته

دوران نهفتگی ...

سرگشته

دوران نهفتگی ...

درباره بلاگ

در آینده پاره ای از توضیحات داده میشود ..

۱۷ شهریور ۹۳ ، ۰۲:۱۴

مرد باش!

صدای تو را آرام گوش میکنم...

تا تشویشم عامل بد شنیدنم نباشد!

صدای تو ریتم قلب زندگی من است...

صدایت را از من نگیر یارا!

بی صدایت میمیرم.

یارفیق...

یا شفیق...

یادت هست آن شب؟؟!

شبی که خاطره شد

شبی که تولدی از نو شدم

شبی که دستت را کشیدی بر سر"من رفیق له"

گویی دیگر خلاف انصاف است بگویم "...من انیس له"

چون تو هستی عشقم...

نکند چون که سردم اخم کنی ها یه وقت!

اخم تو من_سوزان است!

دم آخر بنما بازدمی در دم من!

غافلان بی نفس اند !

غافلان عالم دهر خویش اند!

از بی نفسی بی عسل اند.

سخته خاکی بی ثمر

سخته دادی خنده دار

سخت است حالا جوانم بی بخار

سخت تر آن پیر خود فحاش را...

این جمله را آویخته بود بر گردنش:

صد ننگ نثار نفس بی عبرت باد!

:::
:::
[یاد آرمان ها و آرزو هایش آتشش میزنند.]

.............................................................

اگه زیاد جالب نشد بذار به حساب نا بلدی!
شاعر نیستیم که
ادعایی هم نیست
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۱۷

نظرات  (۲)

به به.
یا رفیق من لا رفیق له..
پاسخ:
نوش جان.
خوش آمدی برادر... (-:

اومدم.
معمولا چندروزی یه سر میام اینجا.
منتها نظری ندارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">